از شهدا آموزیم رسم نوکری حسین(ع) :
از ساختمان اومدیم بیرون؛ عباس به راننده گفت: «ما پیاده میایم شما بقیه بچه ها رو برسون.» جلوتر که رفتیم ... صدای جمعیت عزادار شنیده میشد. عباس گفت: «بریم طرف دسته عزادار» به خودم اومدم که دیدم عباس بند پوتین هاش رو به هم گره زده و آویزونشون کرده به گردنش. رفت وسط جمعیت شروع کرد به نوحه خوندن. جمعیت هم سینه زنان راه افتاد به طرف مسجد پایگاه . تا اون روز فرمانده پایگاهی رو اینطور ندیده بودم عزاداری کنه. پای برهنه بین سربازان و پرسنل ...

◀️منبع: کتاب پرواز تا بی‌نهایت